كمي در سالن نشيمن نشستيم .صداي آهنگ زيبايي كه مهندس انتخاب كرده بود، پخش مي شد و ما مشغول صحبت شديم. بعد از صرف چاي مادر را به اتاقش بردم .كمي پيشش نشستم .داروهايش را دادم كه ثريا وارد شد وگفت: محبوبه سفارش كرده بود ملحفه را عوض كنم .اشكالي نداره؟

  • نيازي نيست ثريا خانم منظور من تنوع رنگ بود. باشه وقتي مهندس ملحفه ها رو تهيه كردن
  • بله خانم، پس امري نيست؟...